لحظه‌ها

از لحظه‌ها

لحظه‌ها

از لحظه‌ها

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

14:1

محیا . | شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۴ ق.ظ | ۰ نظر

خاطره را شناختم،

سکه‌ای را که هیچ‌گاه دو بار یکسان نیست.

امید و ترس را شناختم،

صورت‌های توأمان آینده‌ای نامعلوم را.

بی‌خوابی را شناختم، خواب را، رویاها را،

جهل را، جسم را،

هزارتوهای مدور عقل را،

دوستی انسان‌ها را،

عبودیت کورسگان را.

مرا دوست داشتند، شناختند، ستودند،

و از صلیب آویختند.

من جامم را تا به درد نوشیدم.

چشمانم دیدند آن‌چه را که هرگز ندیده بودند-

شب و ستارگان بیشمارش را.

چیزها را شناختم صاف و ناصاف، خشن و ناهموار،

طعم عسل را و سیب را،

آب را در گلوی عطش،

سنگینی فلز را در دست،

آوای انسانی را، صدای پاها را بر علف.

تلخی را هم شناختم.

نوشتن این کلمات را به مردی عامی واگذاشته‌ام.

و هیچ‌گاه آن کلماتی نخواهند شد که میخواهم بگویم.

بلکه تنها سایه‌ای از آن‌ها خواهند شد.


از «هزارتوهای بورخس»، ترجمه احمد میرعلایی

 

 

 

شاید چندان مطابق متن اصلی نباشه، شاید هم باشه. هر چه هست اما زیباست.

  • محیا .

نارضایتی

محیا . | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۱ ب.ظ | ۰ نظر

نمره کاتالیستی اومده و تقریبا همه ناراضی اند. من راضی ام که نیافتادم.

به اندازه خیلی از اون بچه ها تلاش کرده بودم و به جرأت میتونم بگم از اکثریت قاطعشون بیشتر بلدم.

پس چرا اینطوریه؟

چون این مرض کثافت و ویرانگر نارضایتی، من رو رها نمیکنه.

همیشه همیشه همیشه سخت گرفته ام به خودم و وسواس تا حد مرگ و احساس کافی نبودن و خوب نبودن همیشه همراهم بوده.


  • محیا .

کاش

محیا . | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

هر روز که میگذره، من هی بیشتر به این فکر میکنم که شغل مرتبط به رشته ام، چیزی نیست که دوستش داشته باشم.

در این رشته، کاری که بتونم دوست داشته باشم فقط تدریسه که به طور واقع بینانه، دور از دسترس برای من به نظر میرسه.

و کارهای واقعیِ مهندسیش رو دوست ندارم.

هر روز، بیشتر احساس میکنم اشتباه آمده ام. و خب، چیکار کنم؟

مشکل اینه که راه حلی ندارم. جایگزینی ندارم. راهی بلد نیستم.

کاش یک نفر بود که دستم رو بگیره و کمکم کنه و نشونم بده چی میخوام. افسوس که تنها آدمی که میتونه کاری بکنه، خودمم و خودم چی ام؟ هیچ.

کاش پیش از این مرده بودم. یا به زودی بمیرم.

خدایا کمکم کن. یا راه نشانم بده. یا ببَر از اینجا.

  • محیا .