چند روز پیش بحثی دربارۀ تذکر دادن غلط نوشتاری و رسمالخط شکل گرفت که میخواهم اینجا خلاصهای را همراه با نظر خودم بنویسم. این موضوع برای من مهم است و به قدری که برایم ممکن بوده به آن فکر کردهام.
قبل از این که خلاصۀ صحبتها را بگویم، دوست دارم موضع خودم را دربارۀ غلط گرفتن از نوشتار دیگران روشن کنم. من این کار را فقط وقتی موجه میدانم که فرد در سواد و مطالعه و چیزهایی مانند این مدعی باشد، یا به ما نزدیک باشد و بدانیم که قطعاً ناراحت نمیشود و در تنهایی گفته شود، یا مسئولیت تصحیح و نظردادن به عهدۀ ما باشد. مثلاً اگر من در پایاننامه غلط املایی داشته باشم منطقیست که استادم اشتباهم را بگوید. اما این که هر کجا و تحت هر شرایطی چیزی به نظر غلط برسد و فوراً اعلام کنیم به نظر من صحیح نیست و میتواند کسی را تحقیر کند. بر نگاه خودم به «درست و غلط» این کار، مانند بقیۀ درست و غلطهای این بحث اصرار نمیکنم. این انتخاب من است.
اما دربارۀ خود بحث. این را میدانم که وجود صحیح و غلط سفت و سخت و قطعی در نوشتار شاید رویکرد کاملاً مقبولی نباشد. یا نزد اکثریت مقبول نباشد. ولی من چنین چیزی را ترجیح میدهم. وجود قواعدی که خواندن و درک متن را ساده کنند و بشود با تعلیم دادنشان کسی را باسواد کرد. هرچند خیلی بعید است به کسی تذکری بدهم، درست و غلطی را در نوشتار قبول دارم و سعی میکنم مراعاتش کنم. بحث از توییت یک محقق پسادکتری زبانشناسی شکل گرفت که گفته بود غلط گرفتن را بگذارید برای کسی که پست و مقامی دارد و غلط گرفتن از همه همان تمسخر لهجه است که صورتش تغییر کرده. من اول با این حرف موافق نبودم ولی رفتهرفته توانستم منظورش را بهتر بفهمم.
تقریباً همه مخالف بودند و به نظرشان هکسره غیرقابل چشمپوشی بود. چون هکسره غلط است و معنی و تلفظ را تغییر میدهد، یا چون افرادی که رعایتش نمیکنند در نوشتارشان یک سازگاری درونی وجود ندارد (مثلاً یک جا مینویسند دفتر من و یک جا دفتره من)، یا چون هکسره زیبا نیست. من با همۀ اینها موافقم. ولی میتوانم با ذکر مصداق نشان بدهم که مشکل هکسره و علت تمایلی که به غلط گرفتن آن در بین عدهای از مردم وجود دارد هیچ کدام از اینها نیست؛ حداقل نه برای همه.
بعد از گسترش گوشیهای هوشمند و زیاد شدن حجم ارتباطات روزمره به صورت مکتوب، برای نوشتن برخی عبارات به صورت محاورهای صورتهای جدیدی ابداع شده است. مثلاً برای نوشتن ماضی نقلی. تا پنج شش سال پیش تقریباً همه این افعال را مشابه ماضی ساده مینوشتند و زمان فعل در جمله مشخص میشد. من فکر میکنم از زمانی به بعد، عدهای از روشنفکران به هر دلیلی آن شیوه را با روش جدیدشان جایگزین کردند و نشر دادند. دوست من گمان کرده بود که روشنفکر را در بحث برای برچسبزنی و تمسخر به کار بردهام. اصلاً چنین نیست. من گمان میکنم روشنفکر، بدون هیچ بار معنایی مثبت یا منفی، به طور کلی به افرادی گفته میشود که کارشان با نوشتن و زبان مرتبط است. نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، حتی وبلاگنویسهای معروف قدیمی. این افراد، از زمانی به بعد، فکر کردهاند به جای رفتهام بنویسند رفتهم، تا هم زمان فعل مشخص باشد و هم از شکل رسمی متمایز شود. دوستان من هم از همان شیوۀ نگارش استفاده میکنند. ولی این شیوه همیشه جواب نمیدهد و فاقد همان «سازگاری درونی» است. مثلاً برخی از افرادی که چنین نگارشی دارند به جای نوشتهای خودش را مینویسند، و برخی دیگر «نوشتهی». هر ایرادی که به هکسره وارد است اینجا هم دیده میشود. نوشتهی به جای نوشتهای تلفظ و معنی و نقش کلمه را تغییر میدهد. یا مثلاً برخی مینویسند گفتهایم (به جای گفتهیم) ولی همزمان خستهست. یعنی گفتهیم چون گفتهیَم خوانده میشود، باید تبدیل بشود به همان گفتهایم. ولی خستهست خستهسِت خوانده نمیشود. اگر بخواهید یک دستورالعمل بنویسید و دست کسی بدهید تا با آموختنش بتواند شبکههای اجتماعی فارسی را بخواند، میتوانید؟ به علاوه، کمکم آن نگارش متمایز اولیه برای همه راضیکننده نیست، چون دیگر نمیتواند دقت نظر و تشخص را به خوبی نشان بدهد. پس کتابم تبدیل میشود به کتابم یا کتابـم. یعنی بر خلاف مورد فعل ماضی نقلی، بدون این که مطلقاً هیچ نیاز و ضرورتی در بین باشد، یک ابتکار وارد رسمالخط میشود و نشر پیدا میکند. من با این که آن دغدغۀ اولیۀ نشان دادن صورت محاورهای و فعل صحیح را درک میکنم، به خاطر همین ناسازگاری و بیقاعدگی تصمیم گرفتهام بنویسم رفتهام و رفتهای و خسته است. ولی من موضعم را پیشتر معلوم کرده بودم و اینجا بحث این نیست. حرف این است: اگر مینویسید رفتهم و فقط هکسره را تذکر میدهید، هر ایرادی که به هکسره میگیرید در نوشتار خودتان یا در نوشتارهای مشابه خودتان هم میتواند باشد و هست، ولی انگار آنقدرها هم غلط نیست که جبهه بگیرید یا مسئول تصحیحش باشید. رسمالخطی که برگزیدهاید هم به نحوی به همان گره خورده. تا به حال دیدهاید یک فرد حساس به نگارش صحیح و معتقد به لزوم تذکر اشتباهها به فلان مترجم تذکر بدهد که «نوشتهی» که تعمداً به جای نوشتهای آمده غلط است؟ ولی دفتره من جای تذکر دارد.
دربارۀ سؤالی که بالاتر پرسیدم، میتوانم این جواب را تصور کنم: دستورالعملی لازم نیست و افرادی که خواندن متنهای رسمی را آموختهاند میتوانند تشخیص بدهند. پس همین دربارۀ هکسره هم صادق است. حتی اگر کسی معتقد باشد هیچ درست و غلطی مطلقاً در نگارش وجود ندارد و تنها ملاک فهمیده شدن آن نزد جامعه است، باید گفت که هکسره ظاهراً خیلی وقت است از این مرحله گذشته. این که من نمیتوانم دفتره من را راحت بخوانیم، به این معنی نیست که برای مردم به طور کلی نامفهوم است. خواندن این که «این دختر چه خوشحال ه چون تو که همراهش ی براش نامه نوشتهی توی کتابش» هم حقیقتاً برای من سخت است و به چشمم نازیباست. ولی مسئله این است: همینطور که این شیوۀ نوشتار رایجتر میشود، هکسره هم عادیتر از قبل میشود و مردم مینویسند و میخوانند و لایکش میکنند. اما فرق اینها چیست که کسی از دومی ایراد نمیگیرد یا جرأت نمیکند ایراد بگیرد، و از اولی چرا؟ فکر کردن به این سؤال، برای من نقطۀ درک مفهوم توییت آن محقق زبانشناسی بود. این که این غلط گرفتنها ماهیت طبقاتی دارند. افرادی که هکسره در نوشتارشان پرشمار است، به طور متوسط از افراد دورتر از مؤلفههای روشنفکری هستند (مجدداً: روشنفکر و روشنفکری بدون هیچ بار معنایی مثبت یا منفی، و صرفاً برای اشاره به کسانی که سر و کارشان با زبان است.). برعکس، آن جملۀ گزارش وضعیت دختر خوشحال را احتمالاً کسی نوشته است که اهل کتاب خواندن ( و بلکه نوشتن) است و آنقدر دقت نظر داشته که به این چیزها فکر کند. این ریشۀ ایراد گرفتن از هکسره و سکوت و رد شدن از چیزهای دیگر است.
همچنان من به هیچکس بدون آن شرایط تذکر نمیدهم. این را میفهمم که شاید نگاه من به وجود یک درست و غلط در خط هم اشتباه باشد. این که من چطور مینویسم هم انتخاب من است و گفتم که به کسی برای مراعاتش اصرار نمیکنم. ولی اگر معتقد به غلط بودن هکسرهاید، یعنی به لزوم رعایت قواعد باور دارید. و کاش دقیقاً نشان بدهید که قاعدۀ نوشتاری شما چیست (مثلاً بگویید تمام افعال ماضی نقلی با حذف ا نوشته میشوند). من به عنوان یک فارسیزبان عادی که خواندن و نوشتن بلد است و کارش هم ربطی به ادبیات و ترجمه ندارد، فکر میکنم چیزی که همواره غلط است یک بام و دو هوای ما در عمل کردن است، خصوصاً وقتی که بتواند شخصیت کسی را تحقیر کند.