آن دختر من را نمیشناخت. ولی همین که گفتم چیزی به نام احتمال وجود دارد، فرض کرد من مذهبی هستم و سعی کرد از من اعتراف بگیرد که مذهبی هستم تا نتیجه بگیرد به خاطر مذهب آن حرف را زدهام و خب هر چیزی که مذهب بگوید هم لابد جای دفاع ندارد و تکلیفش روشن است.
چرا مدام سعی میکنند ما را در کنجی گیر بیاندازند؟
من قبلاً چند بار دربارۀ این چیزها نوشتهام و هنوز و همچنان آزارم میدهد. میتوانید این و این و این را ببینید. حقیقتاً خسته شدهام.
***
این را زیاد شنیدهام که زنان محجبه و خصوصاً چادری، اگر میخواهند بهشان توهین و حمله نشود باید صدایشان در اعتراض بلند باشد. چرا؟ چرا این آدمها باید کاری بیشتر از دیگران انجام دهند تا بقیۀ شهروندان به آنها حمله نکنند؟ چه کسی این وظیفه را معین کرده؟ به علاوه، اگر زنی آن وظیفهای را که فرمودهاند انجام بدهد، در مترو و فروشگاه و خیابان از کجا میفهمند خوب گوش به فرمان بوده تا بهش توهین نکنند؟
اینها بهانه است. حرف مفت است.
***
در قسمت آخر این سریال جدید، دختر خواستگارش را دعوت میکند داخل خانه. پسر معذب است برای حرف زدن و دختر صیغه میخواند فقط برای حرف زدن. این به نظر من مسخره است. این که نشان بدهی آدم خوب آن کسی است که بدون محرمیت حرف هم نمیزند را قبول ندارم. این که تصور کنی صیغه رابطۀ مشکلدار را حل میکند هم قبول ندارم. ولی موضوع این نیست. آدمهای زیادی به این سکانس فحش دادهاند که رواج فحشاست و «اینا خوب بلدن» و فلان شهر را با همین چیزها کردهاند فاحشهخانه. ادبیاتی که اگر ما به کار ببریم احمق و عقبافتادهایم، وقتی علیه هر آیین دینی به کار برود متمدنانه و اخلاقیست. شما اگر به عنوان یک مسلمان معتقد بگویید فلان جا شده فاحشهخانه، بزرگواران حمله میکنند که مگر سکسورکر بودن چه ایرادی دارد؟ چه کسی گفته کار اینها را «قضاوت کنید»؟ مگر به شما آسیبی زدهاند؟ مگر کار خودشان و بدن خودشان نیست؟ شما اگر بگویید چندین دوستدختر/دوستپسر را تجربه کردن تنوعطلبی و خلاف اخلاق است، احمق هستید. اگر بگویید وان نایت استند غلط است عقبافتادهاید. ولی اگر بگویید صیغه چه غیراخلاقی و هوسبازانه است، مترقی و اهل فکرید.
من موافق هیچکدام نیستم. موافق هیچ رابطۀ موقتی نیستم. ولی حالم به هم میخورد که مدام دارند «کراش میزنند» (نظر دارند)، کات میکنند، پارتنر جدید پیدا میکنند، اکسشان چنین و چنان میکند، رابطۀ باز دارند، و وقتی همین کارها (البته خیلی کمترش) یک صورت دینی پیدا کند نگران فساد و تنوعطلبی میشوند. تنوعطلبی را عرف جامعه کردهاند و به وقتش ادعا میکنند.
در نظر داشته باشید که اولاً مهریه به طور کلی در برابر رابطۀ جنسی نیست، و ثانیاً عده چیزیست که از قضا بیبندوباری را سخت میکند. موافق این که مرد میتواند چند رابطه داشته باشد هم نیستم.
فرد مسلمانی در فرنگ از دختر محجبهاش فیلمی گذاشته. مدافعان حقوق کودک و انسان حمله کردهاند که ای داد و چه حقی دارد بچه را مذهبی بزرگ کند. یکی دو نفر هم گفتهاند که از قضا از نظر حقوق مدرن هم خانواده حق دارد فرزندان را با عقاید خودش بزرگ کند. به گویندههای این حرف هم حمله کردهاند که پس کتک زدن زن هم خوب است؟ پس حق دارد بچه را شوهر هم بدهد؟ پس حق دارد فلان کند؟
مقاومت در برابر فهمیدن این که بزرگ کردن یک کودک در خلأ ناممکن است و هر خانوادهای ناچار تفکری به بچه میدهد. خواه مذهبی باشد یا ضد دین، دوستدار محیط زیست باشد یا نژادپرست. اصلاً به جز این مگر ممکن است؟
این «قانون» و «سن قانونی» بعضی را ارضا میکند. نوشته که نباید به بچۀ زیر هجده سال هیچ عقیدهای را داد و باید وقتی به سن قانونی رسید خودش تصمیم بگیرد. حقا که کاش وقتی چیزی را به مغزتان فرو میکنند جرأت کنید بعد از مدتی بیرونش بیاورید.
البته فقط در این مورد نیست که «پس کتک زدن هم خوب است؟» را وسط میکشند. کافیست هر حرفی دربارۀ تعهد، چشمپاکی، پاکدامنی، کسب حلال و چیزهایی از این دست بزنی. «کتک زدن چی؟ بچه رو شوهر بدن خوبه؟ ارث زن نصفه هم خوبه؟ ...» و وقتی بگویی «نه»... غلط میکنی بگویی نه. اگر برابری میخواهی، ما متولی برابری و برابریخواهی هستیم و تو باید موافق هر بیقیدیای باشی. اگر میگویی پاکدامنی، کسب حلال، مجبوری و راهی ندارد جز این که موافق کتک زدن و غیره هم باشی. زشتترین بخشهای سنت را نشان میدهند و تنها بدیل آن را گسستن همۀ بندها جا میزنند.
ببخشید. من اینقدر احمق نیستم که چنین فکری کنم یا چنین فکری را قبول کنم.
- ۹۹/۰۶/۰۲