لحظه‌ها

از لحظه‌ها

لحظه‌ها

از لحظه‌ها

فراموشی رمز عبور

محیا . | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر

گویا حساب توییترم از دست رفته. چند وقت پیش برای ورود ازم رمز خواست و یادم نبود. ایمیلی که بارها خود توییتر بهش پیغام فرستاده رو قبول نکرد. پشتیبانی هم گفت کاری نمی‌تونن بکنن. اگه رمز رو یادم نیاد این یعنی توییترم بعد از حدود نه سال از دست رفته.

من پیش از پلاسکو عضو توییتر شدم و رهاش کردم. بعد از پلاسکو برلی دنبال کردن اخبارش دوباره بهش سر زدم و موندم. این یکی دو سال فعالیتم خیلی کمتر شده بود. در تمام این مدت حسابم بسته بود (شاید کلا چند هفته باز بوده) و دنبال‌کننده‌هام از حدود ده تا و دنبال‌شونده‌هام از چندده‌تا بیشتر نشد.

چند وقت پیش توییت‌های حدود سه سال اخیر رو خوندم. حیرت‌انگیزه که چطور موضوعی که امروز عصبانیت کرده و درباره‌اش می‌نویسی تا یکی دو سال بعد طوری از یادت می‌ره که گویی هرگز رخ نداده. مثلا یکی از دعواهایی که با یک نفر داشتم و چیزهایی که در موردم نوشته بود رو به کل فراموش کرده بودم. فکر کنم حتی با خوندن هم بعضی چیزها رو به یاد نیاوردم. مثلا ابراز عصبانیتی از کسی که هر چی فکر کردم این کی بود، یادم نیومد.  البته چیزها و خاطراتی هم هستن که فراموش نمی‌شن. حال‌ها و حس‌هایی که فراموش نمی‌شن. اگر از حدی عمیق‌تر بوده باشن.

ای کاش نامه می‌نوشتیم. ای کاش در دفترچه‌ها می‌نوشتیم.

  • محیا .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی