لحظه‌ها

از لحظه‌ها

لحظه‌ها

از لحظه‌ها

یک.

محیا . | يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

راستش خسته شده‌ام. عصبانی‌ام. احساس می‌کنم گلویم را می‌فشارند. هر لحظه باید جنگید.

وقتی که شما در خانه نشسته‌اید و درها را محکم بسته‌اید، شانس این که گوشی موبایلتان را بدزدند صفر است. ولی نمی‌شود همیشه در خانه نشست. تا یک جایی ریسک دزدی آهسته‌آهسته زیاد می‌شود ولی انجام بعضی کارها تندتند به کیفیت زندگی شما اضافه می‌کند. پس ریسک را می‌پذیرید چون ارزشش را دارد. این که آن نقطۀ بهینه کجاست، بستگی به توانایی مالی شما، اهمیت کارهایتان، نوع تردد شما، امنیت جامعه و چیزهای دیگر دارد. ولی به هر حال، همین که از خانه بیرون می‌روید خطری ایجاد می‌شود که در خانه وجود نداشته. این احتمالات است. و من متأسفم که احتمالات مختلف برای وقوع از ما اجازه نمی‌گیرند و برای میل و نظر ما تره هم خرد نمی‌کنند. تعرض جنسی هم همین است. بله لباس نیمه‌برهنه خطر را زیاد می‌کند، تردد در جاهای خلوت خطر را زیاد می‌کند، رفتن به خانۀ کسی و شراب نوشیدن خطر را زیاد می‌کند، از خانه بیرون آمدن هم خطر را زیاد می‌کند. این هیچ ربطی به تبرئۀ متجاوز و سرزنش قربانی و حرف‌های مد روزی از این دست ندارد. سرزنش قربانی یک اشتباه واقعیست و بهتر است فراموش نکنیم همۀ ما، فارغ از جنسیت و شرایط، می‌توانیم قربانی آزار باشیم. ولی من دربارۀ این حرف نمی‌زنم. هر حرکتی از سوی ما، و هزار عامل دیگر از جمله قانون، می‌توانند احتمال تعرض را کم و زیاد کنند و هیچکدام نمی‌تواند گناه مجرم را کم کنند. امیدوارم در دبیرستان جبر و احتمال را خوب خوانده باشید و بهش فکر کرده باشید تا نگویید «فلانی روبنده داشت و بهش تجاوز شد پس به لباس ربطی ندارد» یا «بهمانی مست بود توی پارتی و کسی دستش را هم نگرفت پس به نوع معاشرت ربطی ندارد». این که احتمال هر کدام از شیر و خط پنجاه درصد است، به این معنی نیست که ناممکن است چهل بار سکه بیاندازم و هر چهل بار خط بیاید. همین را در توییتر گفته‌ایم. س. گفته و من هم. البته خوانندۀ من خیلی کمتر است و طبیعتاً کمتر درگیر بحث می‌شوم. گفته‌ایم که کسی که هنوز درگیر نشده باید بیشتر احتیاط کند. و کسی که از ترس امل خطاب شدن رفته خانۀ غریبه و الکل نوشیده، هرچند مقصر نیست، ولی رفتارش احتمال تعرض را بالا می‌برده. ممکن بود آن فرد متجاوز نباشد و با الکل نوشیدن هم هیچ اتفاقی نیافتد. بله. ولی احتمال همین است. احتمال پیش از وقوع واقعه معنی دارد.

یکی از آدم‌هایی که در بحث شرکت کرده بود مدام تلاش می‌کرد بحث را به این سمت ببرد که شما چون مذهبی هستید فکر می‌کنید خانۀ پسر غریبه رفتن و شراب خوردن خطرناک است، وگرنه این برای دیگران عادیست. من این مقاومت در برابر فهمیدن را درک نمی‌کنم. حقیقتاً درک نمی‌کنم. بله برای خیلی‌ها عادیست. به نظر من هم دانشگاه رفتن عادیست و یک نفر در دانشکدۀ عمران پیدا شده بود که در کلاس‌ها دست می‌کشید به تن دخترها. هر رفتاری، هر حرکتی، احتمال خطر را کم یا زیاد می‌کند و باید تصمیم گرفت که تا کجا هزینۀ احتیاط کردن بیشتر از احتیاط نکردن است.

تمام حرف همین است. اگر شما فکر می‌کنید رفتن به خانۀ غریبه بی‌احتیاطی نیست، بسیار خب. ولی هر کاری که فکر می‌کنید احتمال هزینۀ گزاف مراعات نکردنش خیلی زیاد است را انجام ندهید. همین. همین.

مرز را هر کجا که می‌خواهید بگذارید. ولی مدام تبلیغ نکنید که احتیاط معنی ندارد و احتمال معنی ندارد و هیچکس هیچ نقشی در کاهش و افزایش خطر نمی‌تواند داشته باشد. و بدتر: اگر بگویی احتیاط کن، یعنی متجاوزی. این کلمه‌ها معنی دارند. قبیح و سنگین‌اند. نثار کردنشان به هر کسی که حرفش را نمی‌پسندیم هم غیراخلاقیست و هم تجاوز را به مفهومی دم‌دستی تبدیل می‌کند.

کاش وقتی چیزی را به مغزتان فرو می‌کنند جرأت کنید بعد از مدتی بیرونش بیاورید.

من بیشتر به آن بحث فکر کردم. به تفکر آن دختر که مدام سعی می‌کرد حرف بکشد که «بله رفتن به خانۀ پسر غریبه بی‌احتیاطی است» و پیروز بحث بشود فکر کردم. البته که «تیرش به سنگ آمد». ولی به نظر من این نگاه، آن تلاش، چیزیست که ارزش فکر کردن دارد.

این نوشته ادامه دارد. 

  • محیا .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی