لحظه‌ها

از لحظه‌ها

لحظه‌ها

از لحظه‌ها

تصمیم اول

محیا . | جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

چند روز پیش یک نفر در اینستا از مخاطب‌هایش پرسیده بود که عقل اصل است یا احساس.  من توضیح کوتاهی دادم که ظاهراً او چندان نپسندید، با این حال بهانۀ من شد برای توضیح دادن چیزی که چند وقتیست به آن باور دارم.

من به برابری حقوق زن و مرد باور دارم. پس مخالف بسیاری چیزها هستم که ضد برابری می‌دانمشان. من می‌توانم بحث کنم که چرا فلان چیز خلاف برابریست و باید چگونه باشد. اما اگر کسی از من بپرسد که چرا به این برابری باور داری چه باید بگویم؟ لابد می‌گویم چون باور دارم همۀ انسان‌ها به صرف انسان بودنشان باید حقوق پایۀ برابر داشته باشند، و چیزهایی مثل جنسیت، نژاد یا مذهب نباید دلیلی برای نفی این برابری شمرده شوند.

یا مثلاً در مورد عاطفه و ارتباط عاطفی، طرفدار سفت و سخت تعهدم. این که باید از هر کاری که در قلب یا در عمل تهدید و نقض این تعهد است دوری کرد. می‌توانم مفصل بحت کنم که چه کارهایی را نباید انجام داد و چرا. می‌توانم تلاش کنم حدود مورد قبولم را با دقت بیشتری ترسیم کنم. اما اگر کسی بگوید که چرا باید به خودمان سخت بگیریم چه؟ لابد چیزی شبیه به این می‌گویم که چون فکر می‌کنم باید چیزی را یکتا و همیشگی نگه داشت.

در هر دو مورد، و دربارۀ هر موضوع دیگری، می‌توان ساعت‌ها بحث کرد. می‌توان ساعت‌ها دلیل و مثال نقض و نتیجه‌گیری ردیف کرد. اما اگر با «چرا»های متعدد و متوالی به عقب برگردیم تا به ریشه برسیم، تمام آن استدلال‌های منطقی بر فرضی بنا شده‌اند که خودش منطقی یا فلسفی نیست. ریشه‌شان چیزیست که از احساس، از تجربه، یا مفهومی از این دست آمده است.

احساس یا تجربه پِی یک بناست، استدلال نقشۀ ساختمانیست که بر آن ساخته می‌شود. فکر می‌کنم که وقتی وارد بحث و واکاوی یک موضوع می‌شویم، آن تصمیم اصلی قبلاً در جایی گرفته شده است. این که چقدر در استدلال کردن دقیق و مسلط عمل کنیم می‌تواند نتایج نامطلوب آن تصمیم اولیه را محدود و مدیریت کند*. یا حتی می‌تواند دید بهتری از آن احساس به دست بدهد. اما فکر می‌کنم که نمی‌توان با استدلالی متفاوت، ساختمانی را که بنا بوده لب دریا ساخته بشود به بالای کوه برد. 



*تجربۀ شخصی من (که قطعاً شما هم مشابهش را در حافظه دارید) می‌گوید حتی در تعیین -نه‌چندان حرفه‌ای- حدود و ثغور اعتبار این استدلال‌ها باز هم همان احساسات و تجربه‌ها تخیلند. 


  • محیا .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی