مته به خشخاش
محیا . |
چهارشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۲۹ ب.ظ |
۰ نظر
فرض کنید چیزی هست که خیلی دوستش دارید. خیلی خوشحالتون میکنه و البته اشکالهایی داره که گاهی نگرانتون میکنه. یا باعث میشه فکر کنید اونقدرها خوب نیست. بعد به خاطر همون اشکالها بهانهای پیدا میشه که کنارش بذارید و بعد چیزی دیگه اونطور به دلتون نمیشینه.
من خیلی چیزها رو با همین روش باختهام. آدم فکر میکنه خودش رو میشناسه. کیه که این فکرو نکنه؟ ولی بعد چیزی رخ میده که فهمت میشه نمیشناختهای. من خیلی حسرتها رو با همین رویّه خوردهام. این روزها بهشون زیاد فکر میکنم. و درست نمیدونم چقدر از این حسرتها واقعیته و چقدرش ناشی از میل به سرزنش خود. کاش میدونستم و حالا که دارم غصه میخورم لااقل غصه چیز واقعی رو میخوردم.
- ۰ نظر
- ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۶:۲۹